من باز به انتظارت نشستم
امشب هم ، مثل تمامیشبها دیر وقت رسیدی
میدانم ، جاذبهی نگاهت
سحر کلامت
آهنگ صدایت
همه را شیفته میکند
اما ، در میان آن همه ازدحام ، دوستدارانت
یک نفر اینجا
ساکت و آرام
با دنیایی از ، شور و شوق به انتظارت نشسته
و با هر صدای پایی
به طرف پنجرهی اتاق میدود و رد آمدنت را از کوچه ، دنبال میکند
تا نیایی، و نرسی
این عاشقت ، خواب ندارد
ای جان و دل
من و انتظارت ، کنار همین پنجره ،
پر عشق و بی تاب منتظریم....بهناز خرّم
بازدید : 470
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 10:38