نامههای گم شده 33✍✍✍✍
پاییز بی تو
سلامای ناز دار حرفهای ناگفته
باز آدینهای دارم که رفته ای
به اسلوب هر جمعه ، پیراهن نارنجی را که دوست داری بر تن کرده ام
و باز اکرام پاییز مرصّع است به دوریت
و تحف آن جز قطرات اشک بنشسته بر جام چشمانم نیست
خلف وعده کردی و بر خلاف قول و قرارت
از همان آغازین روزهای پاییز
رفتن را بر ماندن ، واجب دانستی
کاش از دور دستها
دست میکشیدی به روزگارم
اغراق نیست اگر بنویسم که با رفتن ات
خط بطلان میکشی بر زندگی و زنده ماندنم
روزها و گذشت ایام
چه مضحکانه ، سعی در رام کردنم دارند
بازدید : 290
دوشنبه 25 آبان 1399 زمان : 2:37