دل نوشته در سوگ استاد شجریان
امشب از فرش زمین
، عاشق و مستانه گذشتند
دست و دل ، شسته از این خاک ،
رقص بر ، ساغر و مئ کرده
، چه دُردانه گذشتند
جامها پر شده از بادهی وصلش
پی دلدار ، دویدند
و چو دیوانه گذشتند
آسمان در پی ، یک اختر گلگون
با دو صد نغمهی زیبا
، چه فتّانه گذشتند
شهدی از مرغ سحر بر لب نوشین
باد بر گلرُخ آمین
، چو افسانه گذشتند
باغ بر فصل خزانش
، شده گریان
جلوهها بود به معنا
همچو فرزانه گذشتند
خسرو نغمه و جاه و جبروت سخنان را
چون سیاوش ، پَر بال مَلکش داده
و رندانه گذشتند ،
اشکها در وسط حلقهی دیده
همچو باران به کویری ،هدیه دادند
و چه مردانه گذشتند
دل به وصلش سپردند
ابیات غزلها شد گلشن
جامها پُر شده از شهد کلامش
دل سپردند و چه بی غم
ز غم خانه گذشتند....خرّم بداهه ،
اینقدر بهم ریخته ام
که حال دوباره خوانی ندارم😭😭😭😭
بازدید : 441
شنبه 18 مهر 1399 زمان : 5:39