تاراج باد از سفره پر ناز و غمزه اش
پاییز جان برید
فرش زر است
زیر قدوم این زیبا عروس فصل
بر باد میدهد
، تمام حزن و خون دل
نجوای خش خش
، خبر از سوز دوری است
وه چه مغازلهی عاشقانهای ست
میپرسد از برگ
باد سوزناک
اینجا جلوس و سکون
، گناه کبیره است
برو
در ازدحام ،های و هو
در انگ سوز و سردی و آه
در تکثیر زر بر فرش زمین
از حاشیهی خاطر حزین
تاوان انتظار به خشوع داده
دور شو....خرّم
بازدید : 260
يکشنبه 17 آبان 1399 زمان : 18:37