ایهام بغرنجی ست عشق
اختلاط احساسهای ناب
مشاجرهی بین عقل و قلب
جسارت اغماض هزاران خطا
مناقشهی بین رقیبان
عجب محکمهای بر پاست
چه سرانجام مهیبی برای صبر مینویسند
تمام جدال درون و بُرون
به تو ختم میشوند
قاضی قلب باز و باز به نفع تو رای میدهد
دوسیه را نخوانده ، تایید میکنند
چون مهر عشق تو بر کنج قلبم را نظاره میکنند
جسارتم را ببخش
تصدیق کن ، جز دوست داشتنت ، راهی ندارم
و مرحمتی کن،
در ازدحام رقیبان، نامم را بخوان
قول میدهم هو چیگری نکنم
فقط در تلواسههای عاشقانه ، مجنون وار
به پایت خواهم نشست
تا اقتدار عشق را ببینند
و حد اعلی ، عاشقیم را ملتفت شوند
تو را به عشق دیرینه مان قسم
فقط نامم را در آن ازدحام تماشایی ، بخوان....خرّم
بازدید : 260
يکشنبه 3 آبان 1399 زمان : 9:38